سینما یک(دانلود-عکس-اخبار)
سینما یک(دانلود-عکس-اخبار)
cinema1.fay.ir
نگارش در تاريخ چهار شنبه 25 / 11 / 1389برچسب:, توسط علي فراهاني و مسعود راهزاني |

محمدرضا گلزار

در پی انتشار خبرهای این روزها درباره شروع كار مجدد محمدرضا گلزار در سینما، رسانه‌های مختلف گفت‌وگوهایی با این بازیگر ترتیب دادند و درباره حواشی این مدت از او پرسیدند. روزنامه وطن امروز هم یكی از این مصاحبه‌ها را انجام داده است:
در فیلم «دو خواهر» سكانس – پلان‌ها دقیقا از روی نسخه خارجی ساخته شده. محمد بانكی چقدر دست شما را برای اتود زدن روی این نقش باز گذاشته بود؟چون نقشی بود كه به اكت و دو  قالب متفاوت نیاز داشت. شما در محدوه تعریف شده كارگردان بازی می‌كردید یا قالب اصلی متعلق به خودتان بود؟
خیلی محدودیت خاصی نداشتم، اما هدایت اصلی برعهده كارگردان است. 2 قالب مجزا را در این فیلم با توجه به داستان پدید آوردم؛ 2 نقشی كه یك ضلع مجازی دارد كه برای این كار خودم را به نقش نزدیك كردم و در زمان حركت قصه به تدریج نقش به من نزدیك‌تر شد تا 2لایه در هم تنیده را عرضه كنم. در فیلم به صورت كاملا علمی در اختیار دكوپاژ، صحنه و میزانسن بودم و بازی من در این فیلم غالب بر میمیك چهره‌ام نبوده است بلكه سعی كردم از كل فیزیك حركتی به علاوه از تاثیر گریم و دیگر موارد استفاده بهینه كنم.

دلم نمی‌خواهد درباره شایعاتی كه درباره شما وجود دارد سوال كنم اما رسالت من ایجاب می‌كند كه به این بحث ورود كنم.


كسانی كه حاشیه‌سازی می‌كنند كلا 2 دسته‌اند؛ گروه اول كسانی هستند كه به اعتقاد من گناه دارند؛ این افراد كسانی هستند كه شاید حسادت می‌كنند. من همیشه در جواب دوستانی كه می‌گویند فلانی این حرف را زده یا نوشته این جواب را می‌دهم. اما اگر دقیق‌تر این موضوع را بررسی كنیم، می‌بینیم این افراد چند دسته‌اند؛ گروه اول شامل كسانی می‌شود كه نسبت به شرایطی كه داشته‌اند یا خودشان تلاشی نكرده‌اند یا شرایط برای موفق شدنشان فراهم نشده به جایگاهی كه خدا خواسته و لطف مردم بوده (با تاكید)دست پیدا كردم حسادت می‌كنند یا شاید عوامل پشت صحنه بوده و از ابتدا می‌خواسته كه بازیگر شود یا... .
قبل از ادامه صحبتم باید اضافه كنم انتقادی كه از جانب مطبوعات غیرمغرضانه باشد، برای من عزیز است و پذیرای آن هستم، اما اگر انتقادی مغرضانه باشد، نمی‌پذیرم. یك عده افراد دیگری هستند كه از جای دیگری تطمیع و تامین می‌شوند یا من با آنها مصاحبه نكرده‌ام یا در پی حداقل گرفتن مطلب از من بودند و من به آنها مطلب ندادم یا ساعت‌ها با سبدهای گل پشت در دفتر من منتظر بوده‌اند یا به دلیل پیشنهاد‌های غیر اخلاقی كه از طرف مجله آنها شد و من آنها را از دفترم بیرون رانده‌ام، برای اینكه نشریه‌شان بفروشد عكس مرا روی جلد می‌زنند و با علم به اینكه از جای دیگر تطمیع می‌شوند (از طرف افرادی كه احساس می‌كنند به نوعی رقیب من محسوب می‌شوند، هزینه پرداخت می‌شود) تا شایعه‌سازی كنند كه خدا را شكر دست و قلم آنها كاملا برای مردم رو شده است.
در مجلات تكراری هر ماه از من نوشتند و حاشیه‌سازی كردند اما در نهایت تحت شكایتی حتما جواب آنها را خواهم داد. اگر عده‌ای از منتقدان بگویند كه در نقش‌های یكسان و تخت حضور داشته‌ام به بیراهه رفته‌اند. بعد از تجربه اول سعی كردم به یك جهان‌بینی خاصی در بازیگری برسم و شگرد و خلاقیت‌های تازه‌ای از خود نشان دهم. اگر این خلاقیت‌ها دیده نشده به دلیل آن بوده كه كل مجموعه فیلم قضاوت شده نه بازیگری من تنها. من برای ایفای هر كدام از نقش‌ها تجزیه و تحلیل مشخصی را ارائه كرده‌ام كه جامعه مطبوعات به جای پرداختن به این بخش به سراغ زندگی خصوصی من می‌روند... بقیه رو تو ادامه مطلب بخونین


از نتیجه فیلم راضی هستید؟
به هر حال با برخی محدودیت‌ها مواجه هستیم اما از نتیجه فیلم راضی هستم.

شما در فیلم‌هایی كه بازی می‌كنید خودتان را در اختیار كارگردان قرار می‌دهید؟
نهایتا تصمیم اصلی را كارگردان می‌گیرد، اما من هم تمام تلاش خودم را كردم تا جنس بازی متفاوت‌تری را ارائه كنم. راهنمایی كارگردان هنگام تولید فیلم حكم قانون را دارد به همین دلیل فیلم رسانه كارگردان است اما در پیاده كردن یك نقش، هدایت كارگردان از فیلتر من بازیگر می‌گذرد و من برای ایفای هر نقش با علم به اینكه می‌خواستم رل متفاوتی ایفا كنم شیوه‌های اجرایی متفاوتی داشتم. در طراحی نقشم ضمن هدایت در مسیر كارگردان از شیوه‌های خودم استفاده می‌كنم.

اتودهایی از بازی‌های دو به دوی شما با دیگر همكارانتان را دیدم كه در لحظه از تماشاگر خنده می‌گیرد؛ نوعی بازی فانتزی كه كمدی نیست اما تاثیر بازیگر مقابل شما سبب خنده تماشاگر می‌شود.
زمانی كه طنز موقعیت كار می‌كنید، روی یك خط باریك حركت می‌كنید و باید هر ایفای نقشی از جانب من فكر شده باشد. این سبك اجرا از جانب من یا كاملا موفق یا ناموفق خواهد بود؛ مابینی وجود ندارد و حضور در این تیپ كارها لب‌مرزی است. در صحنه‌هایی كه من در فیلم حضور دارم اتودهای ویژه‌ای برای خودم زدم تا با ایفای یك نقش فانتزی اما روانكاوانه تاثیرگذار باشم، ضمن اینكه من حركات كمدی انجام نمی‌دهم، اما ...
برای خواندن بقیه مصاحبه با گلزار روی ادامه مطلب کلیک کنین

اما از تفاوت 2 سبك بازی من یا مثلا خانم بختیاری كه موقعیت‌های طنز بیشتری در آن نهفته است كنتراستی متفاوت حاصل شده كه سبب لحظه‌های شیرین در فیلم می‌شود. در هر پروژه‌ای من سبك بازی طرف مقابلم را حتما می‌سنجم و سعی من افزایش میزان این كنتراست است تا ماحصل كار سبب رضایت تماشاگر شود.

به نظر من قالب متفاوت 2 نقشی كه با فاصله كم ایفا كرده‌اید جذاب‌تر از «آتش‌بس» است. در«آتش‌بس» و «كما» یك نقش تخت و روان برعهده داشتید اما در«دو خواهر» مدام در حال تغییر 2 فرم مجزای بازی خود هستید. این تغییر قالب‌ها چه میزان حركات جلوی دوربین شما را سخت‌تر می‌كرد؟
منظور شما بهتر شدن این كار است؟

دقیقا. مثلا در«آتش‌بس» مجموع فیلم مورد توجه قرار گرفت و این تفاوت و المان‌های تازه در كار شما كه در قالب نقش امیر خالقی ارائه شد، چندان مورد بررسی قرار نمی‌گیرد اما فكر می‌كنم ساختارشكنی شما در فرم از«آتش‌بس» بهتر بود.
فیلمنامه می‌طلبید و تراشه پیكره‌هایی كه قرار است یك نفر در قالب 2 رل باشد شاید سبب شده این تفاوت به چشم بیاید.

شاید ایفای 2 نقش همزمان موجب بهتر دیده شدن نقش شده است.
شاید دلیلش همین باشد، اما مخاطب آمادگی این موضوع را دارد كه با پیشرفت در طول قصه این روند جابه‌جایی را بهتر ببیند.

نظرتان درباره گرته‌برداری از آثار غیر ایرانی چیست؟
اول اینكه كل فیلمنامه‌های دنیا خیلی متنوع نیست. اگر ژانرهای‌ متفاوت فیلم‌های مختلف را بررسی كنید به این موضوع پی خواهید برد. دوم، برخی محدودیت‌ها كمی دست و پا گیر است. اما فیلمنامه«دو خواهر» با این شرایطی كه ساخته شده، جواب خود را گرفته است. من با كپی‌برداری مستقیم مخالف نیستم، زمانی كه این كپی‌برداری جواب دهد، می‌توان از آن استفاده كرد. زمانی كه دست كارگردان و تهیه‌كننده باز باشد و ردیف‌های اقتصادی سینما برای ساخت فیلم‌های مختلف در شرایط مطلوبی باشد، مخالفم. در حال حاضر و در این وضعیت فاجعه‌بار كه بیشتر جامعه منتقدان و سینماگران ماسك روشنفكری بر چهره زده‌اند و با این وضعیت نابسامان صنعت سینما روبه‌رو هستیم، موضوعی كه در سینمای ما در حال تكثیر شدن است رفتن قصه‌ها به سمت طبقه ضعیف است و جوایز ما به سمت این طیف فیلم‌ها سرازیر می‌شود.

اما از این فیلم‌ها استقبال می‌شود؛ اصلا نظر شما درباره سیاهنمایی سینما و فیلم‌هایی كه فضایی كاملا لوكس دارند، چیست؟
به نظر شما هر فیلمی كه درباره طبقه مرفه صحبت كند فیلم كم‌ارزشی است؟

دغدغه شما این نبوده كه در فیلمی مثل «بوتیك» با همان فضا بازی كنید؟
من دغدغه‌های قشر ضعیف‌تر جامعه را دارم و می‌خواهم نقش‌های متفاوتی بازی كنم، منتها باید از سوی سینماگران پیشنهاد شود. در حال حاضر قشر متوسط توده اصلی جامعه را تشكیل می‌دهد اما نوع فیلمنامه‌هایی كه ساخته می‌شود آن چیزی نیست كه باید باشد.

موی بلند شما در« دو خواهر» متعلق به خود شما بود؟

خیر، اكستنشن بود. خیلی كار سختی بود. من 2 ساعت زودتر از زمان آفیش خودم در محل فیلمبرداری حضور پیدا می‌كردم، مثلا اگر قرار بود ساعت 6 سرصحنه حضور داشته باشم ساعت 4 در اتاق گریم حضور پیدا می‌كردم. موهای مرا حتما خود گریمور باید می‌شست و 2 ساعت طول می‌كشید.

همكاران من كه در مطبوعات شما را نقد می‌كنند یك مورد را فراموش كرده‌اند و آن هم حضور شما با گریم‌های متفاوت در فیلم‌های مختلف است. این بخش تاثیر گریم بر بازی شما گویی نادیده گرفته شده است.
اما نقش فیلمنامه را نباید فراموش كرد، هر گریمی را كه آن فیلمنامه بطلبد و بتواند مرا به قالب آن نقش نزدیك كند، می‌پذیرم و محدودیتی برای گریم قائل نخواهم شد. گریم متفاوت، زاویه‌های جدیدتری از بازی مرا نشان می‌دهد. موهای من برای فیلم «دو خواهر» كوتاه بود اما لازم بود اكستنشن كنند. 5 روز تمام موها را روی سر من بافتند و دوختند و چسباندند. یك‌روز و نیم كل سر من دچار خونمردگی شده بود برای اینكه مثل یك وزنه به سر من آویزان بود؛ برای اینكه طبیعی جلوه كند. كار گریمور هم خوب بود. زمان بسیاری صرف این موضوع شد و من بابت این قضیه بسیار سختی كشیدم.

سینمای تجاری یا به عبارتی سینمای بدنه ما اگر قدرتمند باشد باعث رشد سینما در بخش فیلم‌های خاص می‌شود. حالا به نظر شما دلیل مخالفت برخی با سینمای بدنه چیست؟
بخشی در وزارت ارشاد وجود دارد كه پروانه ساخت فیلم را صادر و تایید می‌كند، تصمیم نهایی را آنها می‌گیرند. در ضمن من یك بازیگرم، فیلمنامه كه به دستم می‌رسد، برآورد می‌كنم در نهایت چه میزان با فیلمنامه ارتباط برقرار می‌كنم و چه میزان برای من بازیگر جای كار دارد. فیلمنامه «دو خواهر» را من دوست داشتم. فكر می‌كنم از این فیلم جواب گرفتم.

با توجه به این امكانات و فضا فكر نمی‌كنید مخاطب بیشتر از بازیگران توقع دارد تا عوامل دیگر و حتی بضاعت سینمای خودمان؟
سینمای ما قدمت آنچنانی ندارد، كسی كه بتواند به عنوان بازیگر در فیلمی حضور یابد و پول به بدنه سینما تزریق كند كمك بزرگی به سینما كرده است تا چرخه سینما توسط فیلم‌هایی مثل«دو خواهر» به گردش درآید كه تهیه‌كننده بتواند در كنار ساخت فیلم در سینمای بدنه فیلم‌های خاص یا به تعبیری دیگر جشنواره‌ای بسازد. فكر نمی‌كنید برای برگردان این چرخه مالی نقش بازیگر نادیده گرفته شده است؟ چرا شما فكر می‌كنید فیلم تجاری متعلق به سینمای بدنه نمی‌تواند یك فیلم خاص باشد؟ ابتدا باید یك نكته را بپذیریم كه سینمای خاص جز سیاهنمایی كار دیگری انجام نمی‌دهد؛ لزوما این طیف فیلم‌ها داستان زندگی یك معتاد و فقیر و لزوما جامعه فرودست را نشان می‌دهد كه یا لب حوض بنشیند رخت بشوید یا مواد مصرف كند یا از شوهر بد معتاد كتك بخورد و در هر صورت سیاهنمایی می‌كنند تا فیلم حتما در چند جشنواره جایزه بگیرد.
قهرمان این فیلم‌های خاص- باب طبع منتقدان - با مشكلات عدیده مالی دست و پنجه نرم می‌كند و عموما ویران شدن اجتماعی - اقتصادی این افراد را نشان می‌دهد تا فیلم مورد پذیرش قشر خاص و محدودی قرار بگیرد؛ مگر رسالت سینمای فاخر سیاهنمایی است؟! این موارد را نشان دهیم شاید آن فیلم مورد توجه داوران جشنواره قرار بگیرد. چرا سینمای ما اینگونه است؟ چرا فیلمی كه در بطن تصاویر آن رفاه وجود داشته باشد، فیلم قابل اعتنای منتقدان نمی‌شود؟ چرا كاراكترهای داستان یك فیلم نباید زندگی خوبی داشته باشند؟ چرا فیلمی كه به طبقه مرفه می‌پردازد، نمی‌تواند یك فیلم خاص باشد؟

آیا فیلم گیشه می‌تواند فیلم خوبی باشد؟
ماهیت هنر نشان‌ دادن آن بدبختی، بیچارگی، فقر و تنگدستی است! اتفاقا این طیف فیلم‌ها در سینمای ایران ساخته می‌شود و جوایز نیز تماما به این نوع قصه‌ها تعلق می‌گیرد. به نظر من فیلم گیشه می‌تواند فیلم خوبی به تعبیر همكاران شما باشد. نباید برای سینما مرز این چنینی كه اشاره كردم، بسازیم. اگر در فیلمی رفاه اجتماعی سطح بالای جامعه را نشان دهیم، آن فیلم دیگر نمی‌تواند یك فیلم با كیفیت باشد. یك فیلم مثال بیاورید كه بازیگری نقش یك آدم مرفه را بازی كند و در جشنواره جایزه‌ای از آن خود كرده باشد. قصه‌هایی كه به سمت جشنواره‌ای شدن می‌روند، این سیاهنمایی را در خود مستتر دارند. فیلم شیك و مربوط به طبقه مرفه در ایران هیچ‌گاه به جشنواره راه پیدا نمی‌كند چه رسد به اینكه عواملش جایزه بگیرند. نشانه‌های این طیف فیلم‌ها كاملا مشخص است. حوض‌های قدیمی و بیغوله و یك داد و فریاد چه كنم چه كنم.... یا اگر درباره اعتیاد باشد حتما آن فیلم هنری خواهد بود یا حداقل اگر جزو كاندیداها نباشد از آن فیلم بسیار تقدیر می‌شود.

و نكته جالب این است كه هركس در سینمای ما نقش معتاد را بازی كرده‌، جایزه برده است!
خود این موضوع یك بحث كاملا مفصل است اما نتیجه‌ای كه من می‌گیرم این است كه سینمای تجاری با تمام شیك بودنش می‌تواند فیلم‌هایی اخلاقی و مردمی داشته باشد كه با مردم ارتباط بهتری پیدا می‌كند.

برای گزینش فیلمنامه چه معیارهایی را مد نظر قرار می‌دهید؟
برای انتخاب فیلمنامه‌هایی كه به من پیشنهاد می‌شود من خط‌كشی و مرزبندی مشخصی را مد نظر قرار می‌دهم. حقیقتا می‌گویم چون خودم را متعلق به مردم می‌دانم در فیلمی حضور خواهم یافت كه در نهایت احساس كنم تماشاگر آن فیلم را دوست خواهد داشت و پذیرش فیلمنامه سبب می‌شود بعد از دیده شدن فیلم رضایت عمومی را به ‌دست آورم و مردم (تاكید می‌كنم مردم) به كلیت فیلم حس خوبی داشته باشند و با یك درس اخلاقی ساده از سالن خارج شوند. فیلم«دو خواهر» مربوط به طبقه مرفه نیست؛ صداقت و راستگویی درس‌های بزرگ فیلم هستند و این ارزش‌ها مربوط به تمام طبقه‌های اجتماعی می‌شود و این مرزبندی‌ها و خط‌كشی‌های هنری جامعه منتقدان است. البته باید به این طیف حق داد. آنها به اصطلاح خودشان می‌خواهند فیلم‌های خاص خودشان را ببینند و آزادند كه بروند و فیلم مورد نظر خود را تماشا كنند اما نباید اراده و سلیقه خاص خود را زمانی كه تریبون مطبوعاتی را در دست دارند به جامعه تحمیل كنند. من این موارد را در دفاع از فیلم دوخواهر نمی‌گویم. دلیل مطرح كردن چنین مبحثی به این دلیل است كه هنوز وضعیت سینمای ما كه اكثریت در آن نقاب روشنفكری بر چهره زده‌اند، مشخص نیست.
در هند جامعه غالب، جامعه فرودست است و سطح زندگی در آنجا واقعا نازل است، اما سینمای شیكی دارند. در همین بالیوود اگر سلمان‌خان در یك فیلم رل خوبی ایفا كند حتی اگر كلیت و ماهیت فیلم چارچوب خوبی نداشته باشد در جشنواره‌های داخلی از او تقدیر می‌شود. این موضوع در هالیوود نیز عینیت دارد. هیث لجر برای حضور در نقش كمیك‌استریپ چندباره تصویر شده بتمن و نقشی كه نیكلسون آن را قبلا ایفا كرده جایزه گرفت؛ هیچ كس هم نگفت كه «شوالیه تاریكی» یك فیلم تجاری است. من برای شما مثالی بیاورم. برخی فیلم‌های هنری كه دوستان عزیز زحمت می‌كشند را با چند تن از منتقدان بزرگ در سینما دیدم. بعد از اینكه فیلم تمام شد به یقین می‌دانم كه هیچ كدام از آنها متوجه چیزی نشدند و هیچ اشتراكی در فهم فیلم نداشتند. وقتی از آنها تحلیلشان را درباره فیلم می‌پرسم در یك كلمه جواب می‌دهند «بی‌نظیر بود». می‌پرسم «ببخشید می‌شود لطفا تحلیلتان را درباره این فیلم بگویید؟» و پاسخی نمی‌گیرم. اكثریت فیلم را تا به انتها درك نكرده و نفهمیده‌اند و فقط ادای روشنفكری درآورده‌اند. ما به جای اینكه بیاییم دست در دست یكدیگر بگذاریم سینما را رو به جلو ببریم و از لحاظ تكنیكی پیشرفت كنیم با همین اداهای روشنفكری سبب سقوط سینما می‌شویم.

برای شما كه بازیگر هستید فرق می‌كند در چه اثری حضور پیدا كنید؟
حتما؛ بویژه درحال حاضر.

اگر یك كار تلویزیونی به شما پیشنهاد شود، در آن اثر حضور پیدا می‌كنید؟
باز هم می‌گویم مردم. اگر احساس كنم كاری باشد كه مردم از حضور من در آن اثر راضی می‌شوند، حضور پیدا می‌كنم؛ چراكه نه... من با فعالیت كردنم در تلویزیون هیچ مخالفتی ندارم به شرطی كه فیلمنامه موفق و چشمگیری باشد.

شما تاكنون در فیلم‌هایی حضور پیدا كرده‌اید كه به قول خودتان مردمی هستند و به تعبیر دیگر گیشه دارند. همین رویه را ادامه خواهید داد؟
قطعا ملاك ارزشگذاری من برای قبول یا رد آن فیلمنامه مردم هستند. اگر از شما بپرسم موفق‌ترین كار من كدام اثر بوده از كدام كار نام خواهید برد؟

همه كارهای شما.

بهترین كار من در كارنامه‌ام؟

من می‌گویم «دو خواهر».
رندی ژورنالیستی خرج می‌كنید. قبلا از كدام اثر نام بردید؟

بی‌تردید«بوتیك» كه مثل«آتش بس» به بخش رقابتی جشنواره فجر راه نیافت.

«بوتیك» را در بخش مسابقه راه ندادند. فیلم‌های كم‌ارزشی كه همان سال در بخش مسابقه بود را می‌توانم اسم ببرم. «بوتیك» فیلم عامه‌پسندی بود؟ البته با این تعبیر عامه و خاصه‌پسند نیز مخالفم. در واقع یكجور خط‌كشی و توهین به شمار می‌رود. وقتی مغرضانه تصمیم‌گیری می‌شود، مثلا مافیای فلان تهیه‌كننده یا باند فلان بازیگر اعمال نفوذ می‌كنند، كمی كار مشكل می‌شود. زمانی كه باندبازی، مافیا و جناح‌بندی در سینماست و من نیز برای جناحی كار نمی‌كنم، تصمیم می‌گیرم برای مردم كار كنم؛ مگر اینكه فیلمنامه‌ای به من پیشنهاد شود و آن كار را برای دلم كار كنم نه برای جشنواره و جایزه و در نهایت بهترین هدیه برای من استقبال مردم است و اگر فكر كنم مردم از نتیجه كار راضی نیستند آن فیلمنامه را قبول نخواهم كرد؛ مگر عواملی دست به دست هم بدهد و موردی غیرقابل پیش‌بینی رخ دهد و یك موفقیت نسبی برای آن اثر بتوان پیش‌بینی كرد.
دو خواهر یك فیلم اخلاقی است و آتش بس یك سری نكات مهم و برجسته را در روابط زن و شوهر بررسی می‌كند كه آموزنده است. پس رسالت سینما و هنر در ابتدا آموزش درست زیستن به مردم است و قبل از هرگونه خط‌كشی این نكته بسیار مهم را باید بپذیریم.

دلم نمی‌خواهد درباره شایعاتی كه درباره شما وجود دارد سوال كنم اما رسالت من ایجاب می‌كند كه به این بحث ورود كنم.
كسانی كه حاشیه‌سازی می‌كنند كلا 2 دسته‌اند؛ گروه اول كسانی هستند كه به اعتقاد من گناه دارند؛ این افراد كسانی هستند كه شاید حسادت می‌كنند. من همیشه در جواب دوستانی كه می‌گویند فلانی این حرف را زده یا نوشته این جواب را می‌دهم. اما اگر دقیق‌تر این موضوع را بررسی كنیم، می‌بینیم این افراد چند دسته‌اند؛ گروه اول شامل كسانی می‌شود كه نسبت به شرایطی كه داشته‌اند یا خودشان تلاشی نكرده‌اند یا شرایط برای موفق شدنشان فراهم نشده به جایگاهی كه خدا خواسته و لطف مردم بوده (با تاكید)دست پیدا كردم حسادت می‌كنند یا شاید عوامل پشت صحنه بوده و از ابتدا می‌خواسته كه بازیگر شود یا... .
قبل از ادامه صحبتم باید اضافه كنم انتقادی كه از جانب مطبوعات غیرمغرضانه باشد، برای من عزیز است و پذیرای آن هستم، اما اگر انتقادی مغرضانه باشد، نمی‌پذیرم. یك عده افراد دیگری هستند كه از جای دیگری تطمیع و تامین می‌شوند یا من با آنها مصاحبه نكرده‌ام یا در پی حداقل گرفتن مطلب از من بودند و من به آنها مطلب ندادم یا ساعت‌ها با سبدهای گل پشت در دفتر من منتظر بوده‌اند یا به دلیل پیشنهاد‌های غیر اخلاقی كه از طرف مجله آنها شد و من آنها را از دفترم بیرون رانده‌ام، برای اینكه نشریه‌شان بفروشد عكس مرا روی جلد می‌زنند و با علم به اینكه از جای دیگر تطمیع می‌شوند (از طرف افرادی كه احساس می‌كنند به نوعی رقیب من محسوب می‌شوند، هزینه پرداخت می‌شود) تا شایعه‌سازی كنند كه خدا را شكر دست و قلم آنها كاملا برای مردم رو شده است.
در مجلات تكراری هر ماه از من نوشتند و حاشیه‌سازی كردند اما در نهایت تحت شكایتی حتما جواب آنها را خواهم داد. اگر عده‌ای از منتقدان بگویند كه در نقش‌های یكسان و تخت حضور داشته‌ام به بیراهه رفته‌اند. بعد از تجربه اول سعی كردم به یك جهان‌بینی خاصی در بازیگری برسم و شگرد و خلاقیت‌های تازه‌ای از خود نشان دهم. اگر این خلاقیت‌ها دیده نشده به دلیل آن بوده كه كل مجموعه فیلم قضاوت شده نه بازیگری من تنها. من برای ایفای هر كدام از نقش‌ها تجزیه و تحلیل مشخصی را ارائه كرده‌ام كه جامعه مطبوعات به جای پرداختن به این بخش به سراغ زندگی خصوصی من می‌روند.
كسانی كه شما را نقد می‌كنند نشریات زردی هستند كه حتی توان نوشتن یك نقد فیلم را ندارند و درباره بازیگری كتابی نخوانده‌اند. مطبوعات ما با آمدن این افراد كه حتی برخی مدارك غیر مرتبط دارند، لطمه‌های زیادی خورده و تكثیر شدن این نشریات به سینما هم لطمه وارد كرده است.خودتان هم می‌دانید حتی برخی رقبای شما وكسانی كه احساس رقابت با شما را دارند به عنوان مشاور هنری یا سردبیر با این مجلات همكاری می‌كنند.
اگر تكثیر این مجلات سبب رشد سینما شود مفید است اما برخی از آنها به قهقرا رفته‌اند. مطبوعات و سینما باید دست در دست یكدیگر گذارند برای بهتر شدن وضعیت سینما. من نیز مجله‌ای را در اختیار داشتم، بنده هم می‌توانستم برای دیگران حاشیه‌سازی كرده و شرایط بدی برای آنها ایجاد كنم اما تنها شرطی كه ضمن عقد قرارداد بر آن پافشاری داشتم این بود كه هیچگونه حاشیه‌سازی درباره هیچ‌كدام از بازیگران سینما حتی آنهایی كه نسبت به من موضع‌گیری دارند و حتی كسانی كه احساس می‌كنند رقیب من هستند، چاپ نشود. اگر این مطبوعات دست به دست هم دهند تا شرایط فعلی سینما را عوض كنند و به جای جوسازی سبب رشد آن شوند اشكالی ندارد، اما وقتی به دلایلی كه عرض كردم عكس مرا روی جلد می‌زنند تا بهره‌برداری كنند و به ناصواب از من مطالبی می‌نویسند، این رویه را درست نمی‌دانم. فكر می‌كنم نظارتی باید بر این جریان حاكم باشد تا نه‌تنها درباره من بلكه درباره همه هنرمندان این اتفاق نیفتد.

خب هیچ امتحان ورودی برای حضور در نشریات سینمایی و ... نیست. برخی افراد بیشتر به دنبال گرفتن شغل در سینما هستند مثلا روابط عمومی.
همین افرادی كه درباره من حاشیه‌سازی و مطلب‌نویسی كردند، چندین دسته گل به دفتر من فرستادند یا به هر ترتیبی می‌خواهند مصاحبه بگیرند كه من اجازه ندادم. تماس‌های متعدد آنها و عدم پذیرش‌شان از طرف من سبب شد همین مطالب را بنویسند. خوشبختانه مردم ما باهوش هستند، می‌فهمند و فكر می‌كنند و تصمیم‌گیری با مردم است.

شما یك شبه كه به این موقعیت نرسیدید؟
به نظر من بازیگری یك علم است. قبل از آنكه به صورت علمی بخواهیم در دانشگاه بخوانیم یك نبوغ ذاتی است كه خداوند به برخی بندگانش عطا كرده است و حالا خدا فرصت را نیز برای بنده به وجود می‌آورد كه بنده از این فرصت استفاده كند.

چرا ما وقتی بازیگر نمی‌شویم بازیگركوب می‌شویم؟
من نمی‌گویم این آقایان استعداد بازیگری دارند یا خیر، من می‌گویم نان حلال بخورید، من می‌گویم از آن مطلبی كه دارید می‌نویسید بهره برداری صحیح كنید نه اینكه عكس مرا روی جلد چاپ كنید و داخل نشریه با مطالب جعلی جهت‌دار و خیالی حاشیه‌سازی كنید. این نان حلال نیست. چرا حاشیه‌سازی؟خب اگر توانایی دارید به صورت فنی و علمی بازی مرا در عرصه سینما نقد كنید.

چرا بازهم این كار را انجام می‌دهند؟
چون این عده را وارد حریم كاری خودم نمی‌كنم چرا كه حد آنها آنقدر نیست كه پذیرای آنها باشم، اگرنه با این همه آدم كار می‌كنم، این همه نشریات این همه مرا نقد می‌كنند و نقدهای درست. این همه مرا مورد انتقاد قرار می‌دهند؛ انتقاد غیر مغرضانه و این نقدها چه بسا برای خود من مفید بوده و من همیشه استقبال كرده‌ام. این سبب می‌شود به مسیر اصلی كاری‌ام بازگردم. در اطرافم این همه دوستان مطبوعاتی خوب دارم.

حال كه این همه به بنده اطمینان دارید، می‌خواهم به عنوان نخستین مشاوره مطبوعاتی بگویم كلا مصاحبه با مجلات را فراموش كنید.
حتما زین پس همین كار را خواهم كرد. با این همه برخی دوستان عزیز من هستند. من 13 سال است كه كار هنری می‌كنم. از ابتدای تشكیل گروه موسیقی تا الان بسیاری همراه من بوده و كمك كرده‌اند و اگر من پیشرفتی هم داشتم در آن دخیل بوده‌اند اما پیشنهاد خوبی است، حتما همین كار را خواهم كرد.

پاسخ ندادن شما به شایعات اخیر به آن دامن نزد؟
حق با شماست. من باید در بعضی مواقع جوابگو می‌بودم كه به دلیل مشغله كاری نرسیدم این كار را انجام دهم.

شما در كنار هنر عاشق ورزش هم هستید.
الان اگر درباره این مساله صحبت كنیم عده‌ای آزرده می‌شوند و فردا دوباره شروع می‌كنند به نوشتن مواردی كه برایم خوشایند نیست.

اشكالی ندارد شما كه عادت دارید!
من سال گذشته مسؤولیت مربیگری بدنسازی یك تیم والیبال سوپر لیگی را بر عهده گرفتم. برخی نشریات قبل از آنكه بیایند سوابق ورزشی مرا بررسی كنند و ببینند كه من از گذشته والیبال را بشدت پیگیری كرده‌ام و از دوران نوجوانی در تیم‌های حرفه‌ای والیبال حضور داشته‌ام، دست به حاشیه‌سازی زدند، در صورتی كه نخستین مربی والیبال من سرمربی والیبال تیم ملی بوده؛ آقای حیدرخان. من در باشگاه‌های پاس، دیهیم، پارس‌خودرو و شیشه وگاز بازی كرده‌ام، زیر نظر استادانی مثل حسن نبی و فرهاد داخم كه مربیان سوپر لیگ هستند كاركرده‌ام، اما صدافسوس، قبل از اینكه سابقه ورزشی مرا بررسی كنند، دست به حاشیه‌سازی می‌زنند.

عده‌ای می‌گویند فعالیت ورزشی شما به‌خاطر پول بوده است.
می‌توانم این موضوع را از چند بعد بررسی كنم، اینكه من ورزشكار نبودم پول گرفته‌ام یك بعد قضیه است و اینكه پول گرفته‌ام و یك ورزشكار در سطح حرفه‌ای هستم بعد دیگر این موضوع است. اینكه سینما را با ورزش تلفیق كنی و مسبب این امر شوی كه عده‌ای از سالن‌های والیبال استقبال كنند موضوع ناراحت كننده‌ای است؟ اینكه به عنوان یك الگو مسبب كمتر شدن اعتیاد شوی جرم است؟ اینكه جوانان را به سالن‌های ورزشی بیاوری تا كمتر سیگار بكشند و به ورزش علاقه‌مند شوند، می‌توان به كل قضیه ایراد گرفت؟ البته اگر از منظر حرفه‌ای این مورد را بررسی كنید بدون دستمزد این كار را انجام ندادم. اما این نبوده كه من به خاطر پول این كار را انجام دهم. هدف اصلی من والیبال بوده كه جزئی از روزمرگی من است. اگر درست كنكاش كنید آقای داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال این موضوع را تایید می‌كنند.

پیوند ورزش و سینما چطور بوده؟
بگذارید اعترافی كنم؛ من قبل از اینكه هنرمند باشم یك ورزشكار بودم. از مینی‌والیبال 3 نفره من حكم قهرمانی استان تهران را دارم تا الان كه در رده سنی بزرگسالان هم بازی كردم و سوابق والیبالی كاملی دارم. برخی عزیزان برایشان سخت است كه بپذیرند یك آدم چندبعدی باشد؛ موسیقی را پیگیری كرده، ورزشكار بوده، 11 سال شاگرد اول مدرسه و منطقه بوده، مدرك مربیگری اسكی دارد و آن را به صورت حرفه‌ای دنبال كرده است.

بعضی‌ها اصرار و تاكید دارند كه شما صرفا به خاطر خوب صورتی وارد سینما شده‌اید.
یك قیاس بین فیلم‌های ابتدایی و فیلم‌های امروز من بیننده را به نتیجه می‌رساند؛ تغییر در كیفیت بازی. بعد از كار اول (سام و نرگس)در فیلم دوم پذیرفتم روی ویلچر نقش یك فلج را بازی كنم موهایم را از ته تراشیدم و ریش گذاشتم.

اما گفته می‌شود كه شما«سربازهای جمعه» را به دلیل تراشیدن موی سر نپذیرفتید بازی كنید.
در «سام و نرگس» در انتهای فیلم موهایم را از ته تراشیدم، در فیلم دوم روی ویلچر نشستم و موهایم قد یك بند انگشت بوده است. در شام آخر هم موهایم كوتاه بوده، چرا نپذیرم.

بگذریم. اگر یك كارگردان فیلم اولی به شما پیشنهاد بازی بدهد قبول می‌كنید؟
كارگردا‌ن‌های فیلم اولی محترم هستند از این بابت كه ایده‌پذیر‌تر هستند و به دلیل جوانی تلاش آنها بیشتر است، به روزتر هستند و به دلیل نزدیك‌تر بودن سن ارتباط بهتری پیدا می‌كنیم. اگر سنمان به هم نزدیك باشد ارتباط عمیق‌تری پیدا می‌كنیم.

در نهایت تسلیم خواسته كارگردان شدید؟
باید بشوید. این مورد جزو قوانین سینماست، هر چه كارگردان می‌خواهد را باید اجرا كنید.

شما به این قانون احترام می‌گذارید؟
قطعا. تا جایی كه در توانم باشد آن را به خواسته خود نزدیك می‌كنم.

قرار بود درباره گذشته صحبت نكنیم اما مطالبی را عنوان كردید كه مجبور می‌شوم به‌رغم میل باطنی این سوال را بپرسم. خانواده شما از این واكنش منفی مطبوعات دلخور نیستند؟
این جوابی است كه همیشه به مادر عزیزم در پاسخ به این سوال كه« فلان نشریه را دیدی؟ رضا چنین چیزی نوشته.چرا؟» می‌دهم.
من در پاسخ به مادرم می‌گویم: مادر این افراد گناه دارند، واقعا یكسری از این افراد پیش خود چه فكری می‌كنند؟ نمی‌خواهم بگویم كه من خیلی بزرگ هستم. این تمام لطفی است كه از جانب خداوند نسبت به من اتفاق افتاده است. یك حدیثی هست من همه جا گفته‌ام اگر دوست دارید چاپ كنید.

با كمال میل.
شامل 3 مورد می‌شود: 1- آنچه خدا به انسان داده موهبت الهی است و انسان هیچ استحقاقی در دریافت آن نداشته است.2- خداوند می‌داند چه چیز را برای چه كسی قرار دهد. ممكن است نعماتی كه در حق دیگران رواداشته اگر به من می‌داد من قطعا در مسیرهای بدتری استفاده می‌كردم، خدا می‌داند كدام انسان را كجا قرار دهد. 3- هر قدر به هركس داده است از او همانقدر جواب می‌خواهد. برخی به این موارد توجه نمی‌كنند و همین سبب می‌شود از درون شروع به غرض‌ورزی و حسادت كنند. افرادی كه به من نزدیك هستند و مرا می‌شناسند، می‌دانند كه بنده چنین مشكلاتی با آنها ندارم؛ برای اینكه می‌دانند من آدم دلی هستم و شدیدا احساساتی.

فكر نمی‌كنید چوب همین دلی بودن و احساساتی بودن را می‌خورید؟
شاید.

و حرف آخر.
از روزنامه«وطن امروز» تشكر می‌كنم و به همه ملت شریف ایران درود می‌فرستم.




طبقه بندی: بازیگران ایرانی،  سینما،  اخرین اخبار،  خبرهای داغ، 
برچسب زار، گلزار، آخرین اخبار، اخبار داغ، آخرین خبر، داغ، 2009،
سه شنبه 5 آبان 1388 توسط علی رفیعی فرد | نظرات ( 1)

( تبادل لینک : برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سینما یک و آدرس cinema1.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما در سایت ما لینک خواهید شد)

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وب و مطالب آن متعلق به سینمایک مي باشد.